جزئیات
بیشتر بخوانید
و گفتم: "او چگونه توانسته مرا بشناسد؟ او کیست؟" اینرا در حالیکه داشتیم بیرون می رفتیم گفتم. سوزی گفت: "اوه او مدام از من سوال میکرد. او گفت که قرار بوده در سخنرانی‌تان در دانشگاه چولالانگکورن شرکت کند اما نتوانست و بعداً او فقط کتاب شما را خواند." گفتم: "چگونه توانسته فقط با خواندن کتاب من، اینطوری مرا بشناسد؟" من سرتاسر سیاه پوشیده بودم. او گفت:"اوه بله، بله، مردم شما را می‌شناسند." نمی توانم باورم کنم. فقط یک کتابچهٔ نمونه، می دانید. ظاهر من متفاوت بود، اما آنها مرا شناختند. نمی دانم چطور. [...]
